رویای مخملی

آغاز دلانه های من در افسونگری های اردیبهشت

کار خیر

کار خیر حتی اندکشم ارزش داره


سال 84 (سال دو دبیرستان) ما با کاروان راهیان نور رفتیم خرمشهر


استان ما رو توی یه حسینه اسکان دادن


یه شب تا ساعت 1من بیدار بودم دختر خانومی رو دیدم.


داشت نماز میخوند


با خودم گفتم آخه این وقت شب نماز ؟؟!!!


صبر کردم نمازش تموم شه. باهاش سلام و علیک کردم


خدا قبول کنه.


میشه بپرسم نماز چیه که شما می خونید؟


بهم گفت نماز شب


گفتم نماز شب! اسمشو شنیدم ولی چه شکلی هست؟.


بهم یاد داد


منم یرای اولین بار نماز شب خوندم


آخر سر گفت هر وقت نماز شب خوندی اسم منو بین چهل نفر بیار


گفتم حتما اگه خدا توفیق بده


گفتم حالا اسمت چیه؟


گفت اسمم: ریتا


گفتم تلفظش چقدر قشنگه


معنیش چیه؟ اسم یکی از دختران حضرت لوط(ع) هست


منم گفتم: اسم من....... به معنی مهربان و لطیف و خوش هیکل


با خودم فک می کنم این ریتا خانوم هم ثواب نماز می بره و


هم جزء چهل نفره


تصمیم گرفتم منم به چن نفر یاد بدم. شاید این شکلی لطف ریتا


بی اجر نمونه



[ بازدید : 360 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 29 ارديبهشت 1393 ] 13:07 ] [ رویا ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]