دلانه ی 20
این روزا دارم آبرو داری می کنم.
فقط برای دیگران
[ بازدید : 387 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ يکشنبه 14 ارديبهشت 1393 ] 7:06 ] [ رویا ]
[ ]
رویای مخملیآغاز دلانه های من در افسونگری های اردیبهشت |
دلانه ی 20این روزا دارم آبرو داری می کنم. فقط برای دیگران [ بازدید : 387 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ يکشنبه 14 ارديبهشت 1393 ] 7:06 ] [ رویا ] [ ] حرف حساب 4
همین که در خونه رو باز کردم خالمو دیدم خالم یه نگاهی به من انداخت بعد سرشو پایین آورد دوباره نگاه کرد گفت چه معنی میده دختر بره آرایشگاه گفتم خاله مگه چیه؟ آرایش که نکردم دخترم دخترای قدیمی گفتم خاله من از مامانم اجازه گرفتم تا دوساعتم از آرایشگر خواهش کردم که کاری نکنه که مامانم خونه راه نده. فقط مرتب کنه . تازه خاله من ... سالمه.تازه از امسال دارم میرم. به نظرت زوده؟؟ بعد خالم دوباره برگشته نگام می کنه. ولی انصاف خوشگل شدی. بهت میاد فقط یه سوال من ابروهای پسرم رضا رو چه شکلی بردارم خوشگل میشه؟؟ گفته براش ابرو بردارم هچی دیگه به افتخار پسرایی که مامانشون براشون ابر بر میدارن. بزن کف قشنگه رو [ بازدید : 330 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 19:28 ] [ رویا ] [ ] من برا دل خودم می نویسم تا خالی بشم [ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 16:51 ] [ رویا ] [ ] دلانه ی 19خانوما و آقایون این مطلب سفارشیه. مخاطب خاصی در کار نیس. اصلا به خودتون نگیرین یادته دم به دم میومدی هر چیزی رو بهانه میکردی؟؟ یادته هیچ وقت خداحافظی نمی کردی؟؟ یادته از شیشه ماشین دم به دقیقه نگاه می کردی. انگاری خیابون پشت سرت باشه؟؟؟ یادته بهم دورغ نمی گفتی؟؟؟ یادته چه شکلی دل داریم می دادی؟؟؟ حرم یادته؟ هیچ وقت بهت نگفتم لباس سبزه خیلی بهت میاد؟؟؟ یادمه همیشه قشنگ حرف میزدی؟؟؟ ادب داشتی خطبه حضرت زینب یادته قرار بود تزیین کنیم؟؟؟ اگه یادت نیس من خوب یادمه؟؟ نگاه هایی که به لیلا می کردی هنوزم یادمه سکوت منو یادته؟؟؟ خیلی تلخ بود خیلی اون موقع بود که رفتم از دلت رفتم تا بر نگردم [ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 15:24 ] [ رویا ] [ ] خوشمزه 3خوابگاه نگو ماچالا هتل
اونم از سر منت که برا خودمون بچه مثبتیم داده بودن هیچی دیگه بچه ها به یخچال می گفتن کمد درشو باز می کردی بایستی خودت می رفتی 10 کیلومتر اونور تر آخر سر یه مرد پیدا نشد ما رو از دست اینمه امکانات و خوشبختی نجات بده درسمون که تموم شد انقدر ناراحت بودیم. بابا داشتیم از قصر امین بیرون می رفتیم. [ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 14:10 ] [ رویا ] [ ] دلانه ی 18اعتکاف رفتنم قطعی شد خدایا من چقدر خوشبختم شکرت خدا شاید سال بعد مردم حداقل امسال فرصتیه برا خودش [ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 10:15 ] [ رویا ] [ ] حرف حساب 3
دختر همسایمون آورده بود بهش ریاضی یاد بدم سوم راهنمایی می خونه. من ساده تک تک مسئله ها رو بهش توضیح می دادم. موقع پرسیدن می دیدم هیچ بلد نیس. یه مدت که گذشت دیدم اصلا حواسش سر درس نیس. داشتم کتابشو ورق می زدم . تو کتابش یه چیزایی نوشته بود نگو نپرس. اولش به روش نیاودم. بعد چند دقیقه خودش آورد همه چرت و پرت هایی که نوشته بود نشونم میداد. بعد می خندید. بهش گفته تو خجالت نمی کشی. برگشته میگه دوستم نوشته. گفتم دوست بی جا کرده. خلاصه بعد از اینکه همه فصلا رو خوندیم به مامانش موقع رفتن گفتم، بچت زیادی روشنه. زیادی. تنظیم خانواده رو بهتر از من بلده. من تنظیم خانواده رو با بدبختی پاس کردم. ولی ماشالله دختر خیلی استعداد داره اصلا نمی خواد بره دانشگاه. ببر شوهرش بده که وقتشه. شایدم گذشته. جالب اینکه هفته پیش عقدش بود. اصلا می بینید چقدر خوب مشاورم. [ بازدید : 349 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ شنبه 13 ارديبهشت 1393 ] 13:50 ] [ رویا ] [ ] دلانه ی17خدایا انقدر صدات می کنم تا بخوابم بیای بگی من کیم خدایا من خودمو نمیشناسم خدایا چرا جوابو نمی دی؟ [ بازدید : 350 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ جمعه 12 ارديبهشت 1393 ] 20:17 ] [ رویا ] [ ] دلانه ی16خدایا من مال کدوم دیارم؟ کدوم مذهب؟ کدوم راه؟ من اشتباهیم یا اینا؟ [ جمعه 12 ارديبهشت 1393 ] 20:13 ] [ رویا ] [ ] دلانه ی 15خدایا چرا منو اینهمه مغرور خلق کردی من طاقت تلنگر های کوچک و بی ارزش بنده هاتو ندارم خدایا خودت اجازه نده که بشکنن این دارای منو [ جمعه 12 ارديبهشت 1393 ] 19:55 ] [ رویا ] [ ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By : Avablog.ir | rss ] |